نبودنت هنوز هم یک سوال بی جواب است

رفتنت برای این دل تنها

یک سوال (؟) بی جوابه

مثل خوابه

یه عذابه

نمیدونی چه تیره و تاره

حال قلبی که از درد دوری

بی قراره

رمضان باز هم بی تو آمد

اینجا

بین این همه هیاهو

چقدر تنهاییم

همه به ظاهر می خندیم

اما چشم ها از چیز دیگر سخن می گویند

چشم هایمان چیزی را مخفی نمی کنند

در عمق چشم های مادر

غم نهفته

بر لب خواهرانم گرچه خنده است

اما چه کسی از دلشان خبر دارد؟

دلمان تنها تو را میخواهد

تو

بابا...

 

 

حسرت بر دلم ماند

در را باز کنم و تو پشت در باشی

 

دلمان سخت تنگ توست

 

رمضان باز هم بی تو آمد

دعایمان کن